دکتر کیومرث اشتریان استاد دانشگاه تهران در روزنامه شرق نوشت: اصولگرایی از یک هراس مقدس آغاز میشود؛ هراس از بر باد رفتن ارزشها. این هراس مانند یک «موج روانی» سبب میشود که همه چیز، در ذهن و ضمیر اصولگرایان، به غلط، امنیتی شود و خطر گذار از گمگشتگی به گمراهی افزون شود. در ادامه این مطلب آمده است؛ تصریح میکنم که برخی از تحلیلهای روزنامه کیهان یک «پلتفرم ذهنی امنیتی» میسازد تا خواسته یا ناخواسته، آگاه یا ناخودآگاه، سران اصولگرا، مردم و مسئولان را گمراه کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای پاسخ به این پرسش که «چرا به اینجا رسیدهایم؟»، رویکردهای گوناگونی در علوم
سیاسی و جامعهشناسی سیاسی وجود دارد. اغلب هم در اندازه خود، از اتقان علمی برخوردارند اما در اینجا سعی میکنم پنجره جدیدی از روانشناسی سیاسی بگشایم که میتواند بخشی از «وضعیت وخامت قدرت» و «گمراهی سیاسی» را در ایران امروز نشان دهد. البته این پنجره را برای خوانندگان ویژه و سرآمدان
سیاست و برآمدگان قدرت باز کردهام و نه برای توده مردم. شاید برخی از دوستانم انتظار نداشته باشند که برای چنین امری به ژورنالیسم متوسل شوم و چنین با تلخی با کیهانیان سخن بگویم. اما آنگاه که با همین ابزار ژورنالیستی انحراف و اعوجاج در نظام سیاستگذاری پدید میآید، نمیتوان سکوت اختیار کرد؛ بهویژه آنکه این تحلیلهای ژورنالیستی، جریان اصولگرایی در ایران را به ورطه هولناک «سکتاریسم سیاسی» و «فرقهگرایی اجتماعی» درافکنده است. مؤمنان، مسئولان و روحانیون را میترساند و کیان کشور را به خطر میاندازد. انسان، در برابر پدیدههای مبهم و ناآشنا، سرگشته، گمگشته و نگران است. فاصله این نگرانی و «گمگشتگی» تا «گمراهی» یک
تحلیل هراسآلود است. فرد گمگشته، سرگردان است؛ درحالیکه فرد گمراه به راه خطا افتاده است. میان «گمگشتگی» و «گمراهی» تفاوتی شگرف است. همه داستان با آن هراس مقدس و با ایجاد ترس و ناامنی آغاز میشود. ناامنی، انسان را به سوی افراط و سوءظن میکشاند. هراس، انسان را به خطای تصمیمگیری میافکند. فضای امنیتی در همه جهان فضایی غبارآلود است؛ چون کنشگران به پنهانی و به دسیسه رفتار میکنند. در این فضا، اصل بر هراس است؛ اما آنگاه که هراس به بدبینی منجر شود، به یک خطای تحلیلی و بلکه به یک «انحراف روانی» تبدیل میشود. بهصورت طبیعی «هراس» و «بدبینی» همراه و همدستاند. اگر مهارت مهار ترس را نداشته باشید، به سوءظن و دشمنانگاری همگانی و فرقهگرایی اجتماعی میل میکنید. در هنگامه هراس، از لحاظ روانی، شما در پی اطمینان و آرامش هستید. نقطه انحراف میتواند در همینجا شکل بگیرد؛ یعنی به تحلیلهای ژورنالیستی-امنیتی پناه ببرید. چنین تحلیلهایی، مُسکنی آرامبخش و تصنعی برای آن دسته از مسئولانی فراهم میکند که از ابهام میترسند یا از تصمیم و تغییر وحشت دارند. مانند کودکی که از تاریکی میترسد، هر شبحی را هیولا میبینند. شناخت انسانی یک رخداد
روانی است و نه صرفا یک فعل و انفعال مغزی. یعنی گاهی شما با
روان خود چیزی را درمییابید؛ درواقع خیال میکنید که دریافتهاید اما این حجاب ترسناک دل است که به سوی دیده روان شده است. این روان شماست که آلوده بددیدن شده است. مطالعات علمی در حوزه تصمیمگیری نشان میدهد که آنگاه که میترسیم، احتمال خطا افزون میشود. هم از اینرو است که هدف اصلی جنگهای روانی این است که حریف را به خطا دراندازند. کافی است مثلا از حضور ناوگان آمریکایی در مرزهای دریایی خود بترسید؛ قافیه را باختهاید و هراسناک به پذیرش منویات حریف تن میدهید. این همان چیزی است که قدرتهای بزرگ بهخوبی در آن مهارت دارند. معمولا تحلیلهای سیاسی-امنیتی که با اعتمادبهنفس و از سوی کسانی که صدق و سابقه دارند ارائه میشوند، گمگشتگی را به گمراهی تبدیل میکند. در پیامد، شمار گستردهای از سخنرانان، سخنبازان و تحلیلگران جوان، از سر صدق یا از پی شهرت، از سر جهل یا در طلب جاه، در پی این جماعت میروند و فوجفوج، موج جهالت میآفرینند و جریانی از قدرت دستخوش «کودتای روانی» میشود. تحلیلهای سیاسی یکسونگر، بدبینانه و خیالی، گمگشتگی ذهنی را به گمراهی سیاسی-امنیتی تبدیل میکند. کسانی که عمری در سیاست گذراندهاند و جلب اعتماد مقامات کردهاند، همین کارکرد هراسافکنی را دارند. امان از اینکه پیرمردان کارکشته سیاسی دچار وهم و خیال و خطا بشوند؛ بهویژه برخی از زندانیان سیاسی-ژورنالیست پیش از انقلاب در معرض این خطا هستند. همیشه با مخالفان و دشمنان، از مارکسیست تا «مجاهد»، دستبهگریبان بودهاند. مبارزه، جوهره زندگیشان شده است. شخصیت و روانشان در تنور هماوردیهای همیشگی با دشمنان، آبدیده و آتشافروخته شده است. پیر دشمنستیز و بیگانهگریز شدهاند. آنکس که همیشه جنگیده است، «جنگزی» میشود. نمیتواند غیر از این باشد. طبیعتش، در گذار از پیکارها و میدانها، دگردیس شده است. چنین است که مانند آن ژورنالیست کیهانی حتی «پلتفرمهای دیجیتال» را نیز از پس چشمی آلوده به خونابه جنگهای پیشین خود مینگرد. گاه حتی تا بدانجا پیش میروند که سند شناسنامه شما را نیز مانند یک سند خیانت جلوه میدهند. یک مسئول سادهلوح را چنان گمراه میکنند که میگوید «هر تماس تلفنی با خارج از کشور یک کیس امنیتی است». بدینسان، همه را گمراه میکنند و گردوغبار بدبینی در جان و جهان به پا میکنند. در این رزمگاه «تاکتیک» چنین است: نقطه درد را پیدا کنید و بر همانجا متمرکز شوید و حس بدتر خود را به روان قربانی بار کنید. مثل کَنه و با «مجاهدتی» خستگیناپذیر در بیخ گوش مسئولان لانه کنید و به تکرار ترس و تیمار ناآگاهی بپردازید تا مسئول مربوطه را به فرسایش روانی گرفتار کنید و او از پای درآورید. اینجا دیگر قربانی، «کالمیّت بین یدالغسّال» در اختیار شماست و «تحلیل» شما کارکرد «درمانی» کاذبی هم پیدا میکند. پس از این موفقیت «کودتای روانی» در گام نخست و بهخودیخود در درون گروه همگنان، هممسلکان و همجناحیها به انجام میرسد. در پایان، کنش نهادی به دستور کار میآید و تصفیهها، خالصسازیها و... توجیه میشود. خوب توجه کنید و مراحل این تاکتیک را چند بار بخوانید تا حلقههای زنجیره علّی و پیدرپی اسارت روانی-فکری را بهخوبی دریابید. تلخ است... ولی باید گفت که دیگر شما با «تحلیلگران سیاسی» مواجه نیستید، بلکه با «پدیدههای روانی» سروکار دارید. تأثیر این پدیده روانی که از قضا بسیار مسری است، بسی فراتر از یک تحلیل سیاسی است؛ چون با روان مسئولان بازی میکند و «بازی تسخیر روان» و «اسیری روح» به راه میاندازد. تیر خلاصی به روان سرگردان یک مقام مسئول میزند و ممکن است او را به یک بیمار روانی تبدیل کند. خطاهای ریز و درشت تصمیمگیری را سبب میشود. همه اینها را از سر «صدق»، «صفا»، «دلسوزی» و «دینداری» به انجام میرساند. پدیده تسخیر روانی اما فراتر میرود و نمایی خوفناک از عذاب اخروی را پیشاروی یک مسئول دیندار یا یک روحانی منزه میگذارد. یک «مدیر صادق»، نپذیرفتن چنین تحلیلهای رواننژندی را مساوی با خطای دینی تلقی میکند. غافل از آنکه این تحلیلگران، خرقه طامات بر رخت عبادات میزنند. مانند صوفیان، لاف و گزاف بیهُده در کشف و کرامات جهان سیاست و امنیت میپردازند. بدینسان، هراسی که تحلیلهای ژورنالیستی-امنیتی نویسندگان کیهانی در دل اصولگرایان ایجاد کرده، به یک ویژگی اصلی در اندیشه و عمل جریان سیاسی اصولگرا در ایران تبدیل شده است. روان سیاست، به تاراج وحشت ربوده میشود. روان را به اسارت توجیه درمیآورد، نه مغز را به عقال استدلال. آنگاه که روان با تحلیلهای هراسناک امنیتی دزدیده و مسخر هراس روانی شد، کار تمام است؛ اصولگرایی، روانباخته و هراسان به حلقههای صوفیانه سیاسی روی میآورد تا مگر از طریق تصفیههای پیدرپی و «خالصسازی» دائمی به امنیت روانی برسد. از اینرو، حصار در حصار میبافد و بیپایان، فرقه در فرقه و باز، فرقه در فرقه برمیسازد، تا جایی که نَفَس فرقهها به تیرهای تفرقه به شماره میافتد. اندک و اندک و «اندکتر» میشوند تا آنگه که در هزارتوی اقلیتهای خودساخته به پای انقراض درافتند. «انقلابیون جدید» تنها یکی از آن اندکها هستند که سرسختی میکنند. هیچیک از اصولگرایان دیگر را قبول ندارند؛ از پیشینیان گسسته و بر آنان «نیز» تیغ ملامت تصفیه همی برکشیدهاند. این دیگر، یک «هراس پلتفرمی» است که از آن سیاستهای گوناگون برساخته میشود. از تصفیه استادان تا سوءظن به علم، از بدگمانی به جهان تا سوءظن به تاریخ جنگ و مردان انقلاب اسلامی. سیاستهایی که از دل این «هراس پلتفرمی» به در میآید، کشور و نظام را به لبه پرتگاه ناآگاهی و گسست اجتماعی میبرد. ناآگاهی مقدس، هراسناک، پرتبختر، «نستوه» و در ظاهر بسیار تیزهوشانه. در عامه اصولگرایی، همواره «بدبینی» با «تیزبینی» درهم و همگن و همسان بوده است. یکی از پیشینیان همینان که به رحمت خدا رفته است، آنگاه که پیش از انقلاب، شهید بهشتی از خارج از کشور به ایران بازگشته بود، به همگنان گفته بود که: بهشتی مظنون به جاسوسی برای MI6 است. پرسیده بودند چرا؟ گفته بود: «هرکس که خارج از کشور بوده و اینچنین مورد استقبال جوانان باشد، احتمالا جاسوس است»؛ همین. این سخن امروز لبخندی تلخ بر لب و اندوهی تیره به دل میآورد، اما در آن زمان برخی بدبینی او را نشان تیزهوشی سیاسیاش میدانستند. هنوز هم آن فرد برای جریان اصولگرا نمادی از تیزهوشی و دوراندیشی سیاسی است. این «هراس مقدس» با جهالتی از جنس ژورنالیسم زرد درمیآمیزد و ژست همهچیزدانی امنیتی به خود میگیرد. نهتنها جامعه اصولگرایی را به تباهی میکشاند بلکه دنیای سیاست، اقتصاد و روابط بینالملل را از پنجره تنگی مینگرد که در پیامد، ممکن است به گمراهسازی مقامات امنیتی، سیاسی و روحانی کشور رهنمون شود؛ هرچند اینان از سر صدق و صفا، درد ارزشها داشته باشند. کانال عصر ایران در تلگرام
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: اصولگرایان
توهم
شهید بهشتی
آن گاه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۱۴۷۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعلام نتایج پایش سلامت روان ایرانی ها/ وضعیت افسردگی در کشور
به گزارش خبرگزاری مهر، حامد مصلحی افزود: مهمترین استاندارد ما پیمایش ملی سلامت روان است که ۱۰ سال یکبار بررسی میشود که پژوهش بسیار سنگین و پُر هزینهای است که با نمونه گیری گسترده در کشور در سال ۱۴۰۱ به نتیجه رسیده و سال ۱۴۰۲ تحلیل دادههای آن انجام شده است.
وی در پاسخ به این سوال که نتایج پیمایش ملی سلامت روان چه زمانی منتشر میشود، گفت: ما امیدواریم که بتوانیم این پژوهش را اوایل تابستان به نتیجه قطعی برسانیم و چون انتشار بین المللی خواهد داشت در کشور هم اعلام خواهیم کرد و با انتشار آن میتوانیم آمار دقیق افسردگی و دیگر اختلالات روانی را به طور رسمی اعلام کنیم.
مدیرکل دفتر سلامت روان وزارت بهداشت افزود: آنچه را اکنون به طور قطعی میتوان عنوان کرد این است که بار بیماری افسردگی به تنهایی دومین رتبه را در بار بیماریهای بعد از بیماریهای اسکلتی عضلانی در کشور دارد و وقتی بار بیماری افسردگی با اختلالات اضطرابی که در رتبه ششم بار بیماریهای کشور است، جمع شود؛ این دو بیماری در مجموع بار بیماریهای روانی را در کشور به خود اختصاص میدهند که این موضوع نیاز به یک تمرکز ویژه دارد.
مصلحی با بیان اینکه وضعیتهای جهانی بر اساس مرزهای جغرافیایی و سیاسی تقسیم نمیشوند بلکه بر اساس فرهنگها تقسیم میشوند، افزود: به طور مثال در خصوص آسیب روزافزون و بسیار جدی مثل مساله خودکشی در همه کشورهای جهان از جمله کشور ما در حال افزایش است، اما به کشورهای اسلامی که میرسد ناگهان میبینیم که یک اختلاف معناداری در میزانش هست، رشدش شبیه هم است، اما اگر آنجا ۱۶ در صد هزار است اینجا حدود ۶ تا ۷ در صد هزار نفر است و علتش این است که اینجا باورهای مذهبی و عقاید دینی به عنوان عامل محافظت کنندهای است که ممکن است فرد آرزوی پایان زندگی کند، اما اقدام را به تأخیر میاندازد. در منطقه ما گزارشها به نحوی است که به طور جدی ما را مستثنی از کل دنیا نمیکند.
وی ادامه داد: وضعیت سلامت روان ما مثل سایر کشورهای دنیا نیاز به مداخله و ورود جدی دارد، اما در عین حال باید با شاخصهای یکسانی کشورها را با هم مقایسه کرد، چراکه ممکن است گزارشی بر اساس ملاکهای سبک زندگی و کیفیت زندگی باشد که این یک عددی در میآید که باید با کشورهای دیگر مقایسه کرد، اما ممکن است گزارشی مثل پیمایش ملی سلامت روان بر اساس اختلالات متعدد و اختلالات خفیف و شدید و متوسط باشد که دادههای جهانی دقیقاً مبتنی بر این سنجه نیست، بنابراین برای آن که ما وضعیت را به درستی بفهمیم نیاز داریم که وضعیت کشورمان را با یک مقیاس واحدی با کشورهای مختلف دنیا بفهمیم به همین خاطر ما باید گزارشهای سازمان جهانی بهداشت را مورد تاکید بیشتری قرار دهیم.
مدیرکل دفتر سلامت روان وزارت بهداشت، با عنوان این مطلب که مسئولان کشور ما به خصوص مسئولان وزارت بهداشت باید در خصوص سلامت روان جامعه و افراد اهتمام کامل داشته باشند، گفت: در چهار سطح باید از عوامل خطر سلامت روانی اجتماعی جلوگیری کرد؛ اول، سطح حاکمیتی با توزیع متوازن ثروت و رفع تبعیضها؛ دوم، سطح مردمی با مشارکت فعال در جلوگیری از عوامل خطر؛ سوم، در سطح خانواده با آموزش مهارتهای زندگی و فرزند پروری و چهارم، سطح فردی با انتخابهای بازدارنده به جای انتخابهای پرخطر است.
مصلحی با بیان اینکه توجه به سلامت روان با تحت پوشش بیمه قرار دادن خدمات این حوزه در دستور کار وزارت بهداشت قرار دارد، افزود: برای نخستین بار یک روز از هفته سلامت، با هدف توجه دادن جامعه و مسئولان به اهمیت سلامت روان به نام «سلامت خانواده؛ سلامت روانی و اجتماعی» نامگذاری شد.
وی با بیان اینکه افزایش تعداد مراکز سراج به منظور افزایش دسترسی افراد به خدمات سلامت روان از جمله مهمترین برنامههای وزارت بهداشت است، گفت: اعتبارات حوزه سلامت روان به ۵ برابر افزایش پیدا کرد ما برنامهای به عنوان سراج (سلامت روانی اجتماعی) داشتیم، مراکزی که خدمات رایگان سلامت روانی اجتماعی طولانی مدتی را ارائه میدهند، این مراکز در گذشته ۲۳ مرکز بود در ۶ ماه گذشته ما تعهد ایجاد ۱۰۰ مرکز را از وزارت بهداشت داشتیم که تا الان تا ۳ برابر افزایش پیدا کرده و تا ماههای آینده به ۱۰۰ مرکز افزایش مییابد.
کد خبر 6088257
حبیب احسنی پور